آخوند بسیار ریزه اندام است، نه فقط دخترانش، بلکه راسو و الاغش. و چه در مورد کمر او، چه کمری، درست مثل کمر مورچه. در مجموع، گربه تنگ فقط یک لعنتی دیوانه از چنین دیکی دریافت کرد. اما او تنها کسی بود که ناله می کرد، و آیا آن مرد کاملاً چوبی بود، با یک دیک مانند آن و یک آخوند کنارش؟ به سختی به آخرش رسیدم، همه چیز متورم و سفت شده بود، تقریباً ده بار خودم را قطع کردم.
جوجه ای که روی باسنش خالکوبی کرده بود قطعا عوضی بود. لذت سه نفری با او است. سرشان را بین لبهایش گذاشتند، پاهایش را باز کردند، سیلیهایشان را روی پیشانی و گونههایش زدند - و سبزه بدش نمیآمد. خالی کردن کیسه بیضه و توپ هایش برای او لذت بخش بود. من هم میتوانستم او را در دهانش تکان میدادم - بگذار لذت ببرد! ظاهراً این اولین بار نیست که او را در یک دایره کتک می زنند، او به سختی آب دهانش را قورت می دهد. )