خیلی خوب است که به چنین دوست بانمکی کمک کنیم شکاف محکمی داشته باشد و او را به ارگاسم برساند. او خودش یک دیلدو در دستان پسر داد و پاهایش را باز کرد. و به نظر می رسد که او را به نقطه هیجان رساند - زمانی که او با تمام آبش عرق کرده بود. مخصوصاً خوشحال کننده بود که معلوم شد او یک عوضی سپاسگزار است. او به خود اجازه داد که او را فاک کنند و پیشنهاد داد که در دهانش ترشح شود. به نظر می رسد که بلوند این انتظار را از خودش نداشت. اما معلوم است که او آن را دوست داشت. )
بله، این تقدیر خودش تقریباً از شلوارش بیرون پرید تا آن مرد را بمکد. تا جایی که می توانست خود را نگه داشت. اما وقتی آن بلوند به او پیشنهاد داد که او را بفرستد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد. و به همین دلیل شفت خود را در دهان او فرو برد، اما فقط برای خیس کردن آن. و سپس احمق او فقط گریه کرد و بیدمشک را درون خود گرفت. لذتی بود که او قبلاً ندیده بود. اما حالا او هم آزاد شده بود!